۳۱ . در این دنیا هیچ کس منتظر من نیست ...

از بی ارادگی این روزهایم متنفرم ، این که شب ها مصمم تر از همیشه سر به بالین میگذارم و باز فردا روز از نو و تکرار عادت های نامطلوب ! دوست داشتن افراد بیهوده ، محبت کردن به آدم های سنگی و بودن در کنار کسانی که بویی از انسانیت نبرده اند . این روزها بیشتر از هرچیزی از رفتن به دانشگاه تنفر دارم ! این که در کنار کسانی باشم که با رفتارهایشان عزت نفسم را ازم میگیرند و حس خاری را به انسان منتقل می کنند !و حالا بعد از آن همه تلاش برای تنها نماندن ، باز هم تنها هستم ! باز هم من هستم و گوشه ی دنج تنهایی ام ، چراغ های زرد دلگیر و صدای قطره های باران که به پنجره ام برخورد میکنن . دوست دارم فریاد بزنم که ببار ، بازهم ببار تا برای همیشه این صدای کر کننده ی سکوت و تنهایی که همانند بوقی ممتد در گوشم مینوازد خاموش شود ، بازهم صدای آهنگ عقیلی که میگفت ، تنها میمانم ، میدانم می آیی ! با تو آرامم بی ترس از تنهایی در گوشم تکرار میشود ... بازهم چشمانم را گله وار به شمعدانی های کنار پنجره که با خیس شدن در زیر باران بیش از قبل دلبری میکنند میدوزم و با خود میگویم پس کی قرار است که بیای و دست من را بگیری و باهم از دل این تنهایی مرگ بار به دل جاده های نامتناهی فرار کنیم ؟ اما انگار که خیالی پوچ است ! سال هاست است که میگذرد از روزی که فهمیدم باید منتظرت باشم و حالا گاه از خودم میپرسم یعنی این که تو هم وجود داشته باشی و در گوشه ای از دنیا منتظرم باشی ممکن است ؟ اصلا این "تو" ممکن است ؟ گاهی حس میکنم خیالی بیش نیستی و هیچ چیزی مایوس کننده تر از این نیست که سال ها منتظر کسی یا کسانی باشی که هیچ گاه نمی ایند . 

بازهم من هستم و کتاب ها و مشغله های درسی ام ...دوری از اینترنت و فضای مجازی برایم اهمیتی ندارد ! جز در یک مورد که نمیتوانم فیلم های دلخواهم را ببینم اما میدانم که در این دنیا هیچ کس منتظر من نیست و قرار هم نیست با نداشتن تلگرام ، اینستا ، واتس آپ و هر شبکه ی اجتماعی دیگر ، قلب کسی از نبودنم بلرزد و دل نگران نبودن هایم بشود . قرار نیست کسی با چشمان خیس برایم پیام بگذارد : از نبودنت دلم ترسید ، بیا و مرا از این بی قراری رها کن تا که آرام بگیرم و شاید مصداق جمله ی رها رها رها من دقیقا خود من باشد که برایم هیچ کدام از تعلقات این دنیای بی رحم اهمیتی ندارد ! تا زمانی که شقایق نیست ، مهربانی نیست ، زندگی معنایی ندارد .

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
Life Rhythm
۲۸ آبان ۱۸:۳۸

دوره ی گذار دردناکیه، تبدیل شدن به کسی که معنای تنهایی رو نه با غم و گلگی از مردم روزگار، که با چشم واقع بین و البته که جگر خون شده بپذیره...

پاسخ :

سلام خوش اومدین
فکر میکنم دقیقا از زمانی که  ادم ها میفهمن که تنهایی اونقدرها هم سخت و تلخ نیست و حتی گاهی آرامش دهنده است ، با آغوش باز اون رو می پذیرن و باهاش کنار میان از اونجا به بعده که یاد میگیرن چطور با خودشون وقت بگذرونن و به معنای بهتر با خودشون زندگی کنن .به نظرم این همون چشم واقع بینیه که گفتین .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من
I admire people who choose to Smile after all things they have been through
کلمات کلیدی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان