شصت و نهم . شجاع باش دختر

مادر برای چندمین بار به اتاقم آمد و گفت نه اینطور نمیشه ، سر تختت رو جابه جا کن به این سمت و باز من میگفتم نه اینطوری بهتره ، اخر مادر نمیدانست وقتی که اینطور سرتختم رو به سمت پنجره اتاق میچرخانم و شب ها درحالی که دستم را روی پیشانی گذاشته ام و خیال میبافم و به صدای رد شدن ماشین هایی که از خیابان های خیس رد میشوند ، گوش میسپارم ، خاطرات آن روزهایی برام زنده میشوند که بعد از ماه ها در آن ویلای شمال توانستم با ارامش چشمانم را ببندم و فردا صبحش تن به موج های دریا بزنم و با مشت با ان ها مبارزه کنم ، یک جورهایی وقتی چشمانم را میبندم و صداها در گوشم می پیچد ، همان مکان و همان ارامش برایم تداعی میشوند . مادر دوباره نگاهی به مچ دستم انداخت و با تاسف گفت نگاه کن دقیقا اندازه چشم شده ، خوب شد که صدقه انداختم و من درحالی که از درد زیاد مینالیدم بهش میگفتم که اروم تر زرده بمال ، درد داره ! بعدتر دست باندپیچی شده ام را بالای سرم گذاشتم و به همان گوشه دنجم رفتم ، کتاب صوتی را در تاریکی اتاق پلی کردم و این بار گوش سپردم به صدای ارام زنی که با صدای باران و لاستیک ماشین ها درهم آمیخته بود ، با لذت چشمانم را بستم و باز خیال بافی کردم و باز خداروشکر کردم که این قدرت را دارم که همزمان در مکان های مختلفی زندگی کنم . ارام ارام به خواب رفتم و خیال هایم را خواب دیدم ، با خودم فکر کردم ، یعنی همه اینطورن و همه وقتی کتاب جدیدی میخوانند یا خیال جدیدی به ذهنشان می آید آن را خواب میبنند ؟یا من فقط اینطورم ؟

پ.ن : مدت هاست که دوست دارم بعضی از روزمره هام رو بااین سبک بنویسم ،‌ به نظرم برای تنوع جالب باشه ... چندوقتی هست که با خودم عهد کردم که از تغییرات و ریسک کردن نترسم ، دل به دریا بزنم و  شجاعتم رو برای محک زدن خودم به کار بگیرم . شاید این هم یکی از همون محک زدن ها باشه .

۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
معلوم الحال
۲۲ فروردين ۱۴:۵۰

من موافق تغییر و تنوعم 😁 هر چند خودم پیرو این مکتب نیستم! ولی حتما ادامه بدین.

من نمیدونم شماها چجوری کتاب صوتی گوش میدین خوابتون نمیبره؟ 😂 من چند بار کتاب صوتی خریدم! ۵ دقیقه نگذشته از پلی شدنش، خوابم برده 😅

پاسخ :

 حتما
به نظرم کامل بستگی به گوینده ی اون کتاب داره که بتونه تا حد زیادی احساسات نویسنده و اون فضا رو به شنونده منتقل بکنه . من کتاب سال بلوا رو گوش دادم ، انقدر بیان خانم عاطفه رضوی و موسیقی متن خوب بود که با این که فاصله انداختم دو روزه تموم کردم ، اما مثلا کیمیاگر رو هرچقدر سعی میکنم نمیتونم ارتباط بگیرم و چند روزی هست که فکر کنم در همون صفحات ابتدایی باقی موندم 
معلوم الحال
۲۳ فروردين ۰۳:۱۰

من یکی از کتابای علی خانی با صدای خودش رو گوش دادم. چند بار گوش دادم خوابم برد 😂‌

 

کلا من آهنگ گوش میدم که خوابم ببره. حس گوشاییم قوی نیست :)) حس چشاییم هم ذاتا آستیگماته! حس مزّاییم هم این روزا از دست دادم. فک کنم دیگه کمکم وقتشه ...

پاسخ :

:))))
اره بعضیا ذاتا اینجوری ان ،‌صوتی و اهنگ‌ که گوش میدن خوابشون میبره ...
اینی که گفتین شوخی بود یا واقعا حس چشاییتون رو از دست دادین ؟🤔
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من
I admire people who choose to Smile after all things they have been through
کلمات کلیدی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان