۴۲ .سقوط بر روی تو ...

تصمیم هایی که آدم ها در مواقع عصبانیت یا اوج احساساتشون  میگیرن ، دقیقا از جمله اون کارهایی هستن که پشیمونی بزرگی به بار میارن . بارها و بار در گذشته زمانی که اون نقطه ی اوج احساساتم شکل میگرفت ، دست به کارهایی میزدم که بعدتر از انجامشون پشیمون میشدم . در حقیقت وقتی می نشستم‌ یه گوشه ای و فکر میکردم ، با خودم میگفتم اسمایل ! اون لحظه دقیقا چه فعل و انفعالاتی درون مغزت رخ داد که فلان کارو کردی ؟ از یه جایی به بعد به خودم قول دادم که هربار نقطه ی اوج احساسم شکل گرفت ، تو خلوت خودم هرچقدر که خواستم داد و قال کنم ، گریه کنم ، اما اون دقایق هیچ کاری نکنم و بذارم لاقل پنج شش ساعت بعد که اروم شدم ،اگر باز همون کار رو خواستم بکنم انجامش بدم ، امروز با دوستم سر تفاوت اولویت هامون در نوشتن پوپوزال بحثم شد ! در واقع بحث از اونجایی شکل گرفت که حس میکردم ، به اندازه ای که برای کار مسئولیت قائل هستم ، اون نیست و همین هماهنگیا رو برام دشوار میکرد ، امروز که دو ساعت تمام داخل کتابخونه کاشته شدم ، به نقطه ی اوج عصبانیت خودم رسیدم و بعدتر وسایلم رو جمع کردم که برم که دیدم سلانه سلانه داره تازه میاد . این شد که دیگه منفجر شدم و گفتم از تو بی مسئولیت تر ندیدم و مجبور یه دروغی شدم که بابتش از عصر عذاب وجدان دارم ! به هرحال چون میدونستم اگر ببشتر بمونم قطعا اتفاق خوبی رخ نمیده ، مکان رو ترک کردم و راهی خونه شدم . دقیقا از بعد این اتفاق تا شب بارها و بارها تصویر بزن و بکش من و دوستم در ذهنم تداعی میشد ، هزاران تصمیم گرفتم ولی  هی به خودم یادآوری کردم که الان نقطه ایه که نباید کاری بکنی . شب که نسبتا عصبانیتم خوابیده بود و جوانب کاری که میخواستم بکنم حتی در بدترین حالت رو هم سنجیدم ، کاملا منطقی بهش پیام دادم و گفتم که دوست دارم همینجا طرح رو ترک کنم به خاطر این و این و این دلیل ، میدونی دیگه از درون نمیسوختم ، دیگه نگران ری اکشنش نبودم چون میدونستم هر اتفاقی بیوفته ، من چیزی رو از دست نخواهم داد ، حتی اگر بگه باشه من میخوام طرح رو تنهایی انجام بدم . خلاصه این شد که عین دوتا ادم بالغ و کامل  باهم صحبت کردیم و کدورت برطرف شد و قرار شد هردو درمورد رفتارهایی که داریم تجدیدنظر کنیم و همچنان باهم کار رو پیش ببریم ، میدونی خوشحالم که ماحصل این اتفاق ها این بود که یک دوست رو از دست ندادم ، چون حس میکنم که همه ی ما به دوست های خوب نیاز داریم و من نیز ؛ 

پ.ن : عنوان نام سریال کره ای حال خوب کنی که این روزا میبینم و میتونم با اطمینان اسم این حس بین بازیگران رو عشق بذارم ،  داشتم فکر میکردم مثل بازیگر مرد سریال بعد سال ها کی میتونه برای اولین بار با دیدنش قلب من رو بلرزونه ؟ برای همه چنین تجربه ی شیرینی رو آرزومندم .

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من
I admire people who choose to Smile after all things they have been through
کلمات کلیدی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان