94. Miracle

Joel Osteen میگه خداوند اگر بخواد دری رو باز کنه هیچ کس نمیتونه مانعش بشه و اگر بخواد دری رو ببنده هیچ کس نمیتونه دیگه اون در رو باز کنه . این دو روز شاهد معجزه هایی در زندگیم بودم که خیلی بیشتر از قبل به لطف و رحمت خدا ایمان آوردم . چند هفته ی طاقت فرسایی رو گذروندم و در مقابل چشمام هیچ چیزی جز تاریکی نمی دیدم ، به خوب شدن اوضاع هم امید نداشتم . یک گوشه ای نشسته بودم و غصه میخوردم و گهگاهی هم اشک می ریختم اما حالا بعد از تموم شدن این چند هفته باید میومدم و مینوشتم خدا چطور میتونه کاری کنه که ناممکن ها به ممکن تبدیل بشه و از جلوی چشمات گره هارو باز کنه . قضیه از اونجایی شروع میشه که باید برای انتخاب لاین استاجری برنامه میچیدیم و خب ظرفیت ها و رتبه ها جوری بود ک فکر میکردم احتمال این که با یک برنامه ی خوب در یک بیمارستان خوب شروع کنم و به پایان برسونم زیر صفره ، بابت برنامه ی دوسال آینده ام با تمام وجودم استرس داشتم و خودم رو سرزنش میکردم که نمیتونم جوری برنامه بچینم که تایم خوبی رو برای امتحان پره ام سیو کنم . اما اگر خدا بخواد میشه و با وجود این که کمترین امید به یک برنامه ی خوب داشتم ، بالاخره شد . هنوزم نمیدونم چطور شد اما این که در مقابل چشمام می دیدم که فلان بیمارستان و فلان بخشی  که واقعا میخواستمش ولی امیدی به رسیدن نداشتم ،دقیقا یدونه واسش جا مونده بود و من اخرین نفری بودم که اونو برمیداشتم یا چون چند نفر میخواستن باهم گروهی بردارن و اون بیمارستان مثلا دو نفر جا داشت ، مجبور میشدند بخش دیگری رو انتخاب کنند و منی که دقیقا بعدشون بودم اون ظرفیت رو برمیداشتم ،باعث شد که در مقابل چشمانم معجزه ها یکی یکی با لبخند عبور کنند و من هر بار نفس عمیقی میکشیدم و خدارو بابتش شکر میکردم . خیلی وقت بود که ننوشته بودم ولی اینا باید نوشته میشد چون انسان ها همیشه فراموشکار بودند و هستند ، که یادم نره چه روزهایی رو گذروندم وچه شب هایی رو از استرس زیاد بی خواب شدم . 

سوگند به روز وقتی نورمیگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تورا رها کرده ام و نه با تو دشمنی دارم (ضحی 1-2 )

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف
درباره من
I admire people who choose to Smile after all things they have been through
کلمات کلیدی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان