اولین روز اینترنی

بالاخره شد آنچه که قرار بود بشه و امروز اولین روز از دوره ی اینترنی بود . روزی عجیب ،‌پر از حس های متناقض ، ترس ، شادی و ... . میدونی فردا که قراره اولین کشیک اینترنیم باشه ، حس یه بچه ای رو دارم که وسط بازار دست مادرش رو رها کرده و گم شده و با چشمان ترس آلود به اطرافش نگاه میکنه . همونقدر مضطرب و دیس اورینته . امروز که بعد ارائه صبح رفتیم درمانگاه و با گنگی محض به اطرافمون نگاه میکردیم و نمیدونستیم باید چکار کنیم و بعدترش که رزیدنتامون درمان مینوشتن و من با هزار علامت تعجب به نسخه ها نگاه میکردم واقعا ترسیدم  ، هرچند که هر تغییری با درد همراهه و من تمام هدفم اینه که در ۱۸ ماه آینده واقعا تلاش کنم که پزشک خوبی بشم اما در نهایت امیدوارم که بشه. امروز صبح وقتی بعد ۳ و ماه خورده ای نزدیک بیمارستان بودم و با خنک میخورد به صورتم ، اطرافم بوی جوانه زدن و حس خنکی میداد و عمیقا شروعی جدید رو در اطرافم حس میکردم ،‌امیدوارم برای همه امسال پر از شکوفایی باشه .

پ.ن : خدای مهربونم بهم کمک کرد و همونطور که در پست قبل ازش خواسته بودم بازم معجزه کرد و خداروشکر تونستم انتخاب لاین هام رو به خوبی انجام بدم .

پ.ن ۲ : حس خوب امروزم رزیدنت جدی درمانگاه بود که چون از کارم راضی بود منو یک ساعت زودتر آف کرد ^__^

پ.ن ۳: حس خوب بعدی هم دیدن استاجرای گوگولی و توضیح دادن براشون بود  :')

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
معلوم الحال
۱۷ فروردين ۲۰:۲۰

تبریک میگم. انشاءالله زودتر بتونید تموم کنید و دکتر خوبی بشین

پاسخ :

سلامت باشید خیلی ممنونم ^__^🌸🌱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من
I admire people who choose to Smile after all things they have been through
کلمات کلیدی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان